mhi - وارن بوفت کیست ؟ | چگونه سرمایه گذاری کنیم ؟

وارن بوفت کیست ؟ | چگونه سرمایه گذاری کنیم ؟

وارن بوفت يکي از بزرگ‌ترين سرمايه‌گذاران همة اعصار است. آن‌چه که باعث مي‌شود او برتر از ساير رقبای سرمایه‌گذار خود باشد؛ اين است که بوفت به خوبي از اصول سرمايه‌گذاري آگاه است. شرکت‌ها مرتباً در فراز و نشيب هستند. آن‌ها يک دقيقه در اوج هستند و دقيقه‌اي ديگر در سراشيبي ورشکستگي. بوفت همواره روندي يکنواخت داشت و از پرش‌هاي بي‌برنامه حذر مي‌کرد.

بزرگان مديريت


وارن بوفت

 

1930 تولد
1934 انتشار کتاب تجزيه و تحليل اوراق بهادار( بن گراهام و ديويد داد)
1950 حضور در دانشکدة بازرگاني کلمبيا
1951 فارغ التحصيلي از دانشگاه کلمبيا و شروع سرمايه‌گذاري‌ها
1965 خريد شرکت برکشاين هاتاوي (يک سرمايه‌گذاري 10000 دلاري که ارزش آن تا سال 1999 به 51 ميليون دلار رسيد).
1967 خريد شرکتي ملي ايندمنيتي و شرکت ملي بيمة آتش‌سوزي و حوادث دريايي
1969 جذب سرمايه‌گذاران شريک براي توسعة برکشاين
1995 خريد عمدة سهام مک دانلد
1996 اکتساب شرکت GEICO به عنوان شرکت بزرگ بيمة خودرو در ايالات متحده 
1998 خريد شرکت مديريت Jet
ارزش خالص
املاک و دارایی‌های وارن بافت تا سال ۲۰۱۸ ارزش خالصی بالغ بر ۸۴ میلیارد دلار داشته است.
کمک‌های اخیر وارن بافت به خیریه
براساس گزارش یو‌اس‌اس تودی، بین سال‌های ۲۰۰۶ و ۲۰۱۷، بافت ۲۸ میلیارد دلار به خیریه‌ها کمک کرده است.

 

پيشينه و ظهور


در سال 1952، يک مدير جوان 21 ساله در روزنامة اوماها، دست به تبليغ زد و مردم را دعوت کرد تا در کلاسي درخصوص سرمايه‌گذاري شرکت نمايند. او اظهار داشته بود که اين کلاس بيش‌تر به نفع خودش است تا شرکت‌کنندگان. او حتي يک سرمايه‌گذاري آزمايشي 100 دلاري را پيشنهاد کرد. در روز برگزاري کلاس بيست نفر شرکت کردند. مسلماً اگر شرکت‌کنندگان مي‌دانستند که يکي از بزرگ‌ترين سرمايه‌گذاران آن دوران يعني وارن بوفت قصد دارد تا سخنراني نمايد، ديگر جايي در ساختمان محل برگزاري کلاس يافت نمي‌شد. 


بوفت که در 30  اوت سال 1930 در نبراسکا واقع در اوماها متولد شده بود، استعدادهاي خود براي تبديل شدن به يک فرد ثروتمند از همان روزهاي نخست ابراز داشت. در شش سالگي، او شش قوطي کوکاکولا را 25 سنت مي‌خريد، آن‌ها را جدا مي‌کرد و هر قوطي را 50 سنت مي‌فروخت. وقتي بوفت جوان دچار يک بيماري مرموز شد و در رختخواب استراحت مي‌کرد، مرتباً به اين موضوع فکر مي‌کرد که چگونه مي‌تواند پولدار شود. پس از بهبودي، بوفت از دوستانش خواست در کاري سودآور شرکت کنند که مدت‌ها به آن انديشيده بود. 


او توپ‌هاي گلف گم شده را پيدا مي‌کرد، آن‌ها را بسته بندي مي‌کرد و سپس مي‌فروخت. وقتي او کتاب انتخاب‌هاي پسر اصطبل را منتشر کرد، يکي از جوان‌ترين راهنماهاي شرط‌بندي مسابقات اسبدواني در ايالات متحده بود. مشخص نيست که چند بار در پيش‌بيني‌هاي خود موفق بوده؛ اما اگر به اندازة پيش‌بيني‌هايش در مورد قيمت سهام موفق بوده باشد، قطعاً بارها برنده شده است. وقتي وارن بوفت تنها 12 سال داشت، پدرش يعني هوارد بوفت، به نمايندگي کنگره دست يافت و خانواده‌اش راهي واشنگتن شدند. بوفت چندان از اين نقل مکان راضي نبود. البته نظر او وقتي عوض شد که از توان بالقوة تجارت در پايتخت آمريکا مطلع شد. بوفت در پنج روزنامه مشغول به کار شد و صبح‌ها بيش از 500 روزنامه را به خانه‌ها مي‌داد و در نتيجه مي‌توانست مانند يک کارمند تمام‌وقت، 175 دلار درآمد کسب کند. وقتي او فقط 14سال داشت، 1200 دلار پس‌انداز کرده بود که براي خريد يک زمين کشاورزي 40 آکري در نبراسکا کافي بود. بوفت زمين خود را براي فعاليت‌هاي کشاورزي اجاره داد. 

 

لحظات مهم


بوفت تصميم گرفت تا يک مدرک رسمي دانشگاهي در زمينة تجارت به‌دست آورد. او در دانشکدة وارتون دانشگاه پنسيلوانيا پذيرفته شد؛ اما تحصيلش در وارتون را به پايان نرساند. او به اين نتيجه رسيد که ابعاد تئوري کسب و کار ارزشي برايش ندارند و نمي‌توانند عطش او به تجارب عملي را رفع کنند؛ بوفت سپس به تحصيل در رشتة کسب و کار و اقتصاد در دانشگاه نبراسکا پرداخت و در عين حال در مجلة لينکولن مشغول به کار شد. در 19 سالگي در دانشکدة بازرگاني هاروارد پذيرفته شد؛اما به آن‌جا نرفت. بوفت، درعوض  به دانشکدة  بازرگاني کلمبيا بازگشت و تحت هدايت استادي بزرگ همچون بن گراهام به تحصيل در زمينة مديريت مالي پرداخت. 


سرانجام به هنگام مطالعة بازار سهام بود که بوفت، حرفة اصلي خود را يافت. نخستين تجربة او در زمينة سهام به 11 سالگي بازمي‌گشت (البته با توجه به اين موضوع که پدرش کارگزار سهام بود). بوفت جوان سه سهم در شرکت خدمات شهر را به ارزش هر سهم 38 دلار خريد. مدتی بعد ارزش سهام اين شرکت به 27 دلار کاهش يافت. سپس وقتي وضعيت اين سهام بهتر شد هر سهم خويش را 40 دلار فروخت و سود بسيار اندکي به‌دست آورد. مدت کمی بعد ناگهان ارزش سهام اين شرکت به 200 دلار رسيد که باعث شد بوفت از خودش بيزار شود و ارزش سرمايه‌گذاري بلند مدت را بفهمد. 


بوفت که زندگي توأم با سرمايه‌گذاري را ترجيح مي‌داد، تمام انرژي و سپرده‌هايش در کارهاي مختلف را به بازار سهام سوق داد. از سال 1951 تا سال 1956، او از 9800 دلار سرمايه‌گذاري به 14000 دلار سود دست يافت. در اخبار از بوفت به عنوان کوچولوي سرمايه‌گذار ياد مي‌شد و افراد بيش‌تري خواهان آن بودند که او از جانب آنان دست به سرمايه‌گذاري بزند. او دوستانش را نيز به اين کار دعوت کرد و به زودي دست به سرمايه‌گذاري‌هاي مشترک محدود زد که در ازاي هر 25 درصد سرمايه‌گذاري، 4 درصد سود به دنبال داشتند. 


وقتي بوفت کار خود به عنوان سرمايه‌گذار را آغاز کرد، استراتژي خاص سرمايه‌گذاري خويش را تدوين نمود. به دنبال سهامي بود که بسيار ارزشمند به نظر مي‌رسيدند – سهامي که با توجه به ارزش دارايي‌ها و اموالشان، ارزان به نظر مي‌رسيدند – و سپس اين سهام را مي‌خريد و آن‌ها را براي بلند‌مدت حفظ مي‌کرد. او مي‌گويد:«رخوت و درجا زدن بايد از سبک و استراتژي سرمايه‌گذاري به بيرون رانده شود.» بوفت به شدت تحت‌تأثير نظريه‌هاي بن گراهام، استاد سابقش در دانشگاه کلمبيا بود که کتابي کلاسيک در باب سرمايه‌گذاري را تحت عنوان تجزيه و تحليل اوراق بهادار در سال 1934 به صورت مشترک با ديويد داد به رشتة تحرير درآورده بود. بوفت پاي خود را از استراتژي‌هاي گراهام فراتر نهاد و به سراغ شرکت‌هايي رفت که سهامشان ارزان‌تر از چشم‌انداز توسعة آتي آنان بودند. اين رويکرد نيازمند ارزيابي اموال غيرمنقول شرکت‌ها، همچون ارزش نام تجاري آنان بود. در اين عرصه بود که بوفت در مسير پيشرفت قرار گرفت.  هم‌اکنون حوزة اموال غيرمنقول به رشتة مورد علاقة آکادمي‌هاي کسب و کار تبديل شده است اما در دهة 1950 اين موضوع کاملاً ناديده گرفته مي‌شد؛ البته بوفت چندان به ابعاد تئوريک اين حوزه علاقه‌مند نبود. 


همان‌طور که بوفت در وارتون متوجه شده بود، تئوري‌ها خيلي خيلي خوب بودند؛ اما آيا استراتژي او در عمل کارآمد از آب درمي‌آمد؟ در پاسخ بايد گفت فوق العاده کارآمد. بين سال‌هاي 1957 و 1966، سرمايه‌گذاري‌هاي مشترک بوفت، سود خارق‌العادة 1156 درصدي را به‌دنبال داشتند. درحالي که ميانگين سود سرمايه‌گذاري شرکت‌هايي بزرگ همچون داو جونز 9/122 درصد بود. يک سرمايه‌گذاري مشترک 10000 دلاري مي‌توانست پس از کسر سهم بوفت، 80420 دلار سود به دنبال داشته باشد. بوفت به سبقت گرفتن خود در بازار ادامه داد و سود خود در سرمايه‌گذاري‌هاي مشترک را در سال 1967 به 36 درصد و در سال 1968 به 59 دلار رساند که البته هنوز هم متناسب با استراتژي سرمايه‌گذاري او نبودند. 


در سال 1969 و در ميان بهت مديران، بوفت اعلام کرد که نگران حفظ عملکردش در حوزة سرمايه‌گذاري‌هاي مشترک است و مي‌خواهد به اين کار پايان دهد. 


از سال 1969 به بعد، توجه او به‌طور کامل به سرمايه‌گذاري در برکشاين هاتاوي متمرکز شد که در سال 1965 آن را خريده بود. بازار، فراز و نشيب زيادي داشت؛ اما بوفت خود را وقف رضايت سهامدارانش کرد. افسانة بوفت که شايد بتوان آن را مرموز و غيرعادي دانست، در زمينة سهام به پايان رسيد و او عصر جديدي را آغاز کرد. در پرتو عملکرد قوي شرکتش، بوفت توانست شايستگي‌هاي غيرقابل ترديد خويش را بروز دهد. سرمايه‌گذاري 10000 دلاري او در برکشاين در سال 1965، به ارزشي 50 ميليون دلاري تا پايان سال 2000 تبديل شده است. سرمايه‌گذاراني که از شاخص S&P 500 تبعيت کرده بودند، توانسته بودند به سودي 500 هزار دلاري در اين شرکت دست يابند. اين درحالي بود که بوفت سهام کوکاکولا و امريکن اکسپرس را در زماني که ارزان بودند، خريده بود. از سوي ديگر، او در برابر وسوسة خريد سهام شرکت‌هاي اينترنتي به‌ويژه در در دوران اوج آن در دهة 1990، مقاومت مي‌ورزيد. بوفت مي‌گويد:«به عنوان يک گروه، موش‌هاي قطبي، شبيه به موش‌هاي معمولي هستند؛ اما تاکنون از هيچ موش قطبي به بدي ياد نشده است.»


بوفت فردي است که تحت‌تأثير تعريف‌هايي که از او مي‌شود قرار نمي‌گیرد. او مردي‌ست که ساده زندگي مي‌کند و حتي براي فعاليت‌هاي پستي برکشاين يک هواپيماي کوچک دست دوم خريده است. او در خانه‌اي معمولي در اوماها زندگي مي‌کند، با يک خودروي قديمي رانندگي مي‌کند و دفتري کوچک با تعداد کمي کارمند دارد. به نظر مي‌رسد بزرگ‌ترين سرگرمي او خواندن گزارش‌هاي شرکت است که علاقة وافري به آن‌ها دارد. 

 

شرايط و نتايج


وارن بوفت يکي از بزرگ‌ترين سرمايه‌گذاران همة اعصار است. آن‌چه که باعث مي‌شود او برتر از ساير رقبای سرمایه‌گذار خود باشد؛ اين است که بوفت به خوبي از اصول سرمايه‌گذاري آگاه است. شرکت‌ها مرتباً در فراز و نشيب هستند. آن‌ها يک دقيقه در اوج هستند و دقيقه‌اي ديگر در سراشيبي ورشکستگي. بوفت همواره روندي يکنواخت داشت و از پرش‌هاي بي‌برنامه حذر مي‌کرد. بر خلاف بسياري از سرمايه‌گذاران که همه چيز خود را به دليل ظهور خدمات الکترونيکي از دست دادند، بوفت به راحتي با اين مسئله کنار آمد. او از سرمايه‌گذاري در شرکت‌هايي که کسب و کارشان را درک نمي‌کرد و عمدتاً جزو شرکت‌هاي پيشرفتة تکنولوژيکي بودند، پرهيز مي‌کرد. در عوض اقبال بوفت و سهامدارانش ناشي از سرمايه‌گذاري‌هاي بلندمدت در شرکت‌هايي بود که ارزش آن‌ها کم‌تر از حد واقعي برآورد شده بودند. اين ارادة بوفت است که او را بالاتر از همتايانش قرار داده است. 

 

براي اطلاعات بيشتر


کتاب


خلق يک سرمايه‌گذار آمريکايي-- 1996

 

پندها


هرگز فقط يک سوسک در آشپزخانه نيست. وارن بوفت


بازار براي سرگرمي بهتر از آموزش پول مي‌پردازد. وارن بوفت

نظرات
دیدگاه ارسال کنید